استحصال آبهای ژرف!
حسین صدقی پدر علم هیدرولوژی ایران در گفتوگو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری فارس، در خصوص بحثهای مطرحشده درباره استحصالشده آبهای ژرف گفت: طرح این مسئله بیشتر شبیه شوخی است؛ چراکه نیازمند تحقیقات گسترده و اکتشافات پرهزینه است.
وی ادامه داد: استخراج و استحصال آبهای ژرف هزینههای وحشتناکی دارد که با گمانهزنی نمیتوان به این نتیجه رسید که در مناطقی از ایران هم دسترسی به این آبها وجود دارد.
پدر علم هیدرولوژی ایران با اشاره به اینکه رفتار طبیعت در هر منطقه متفاوت است اظهار داشت: اینکه تصور کنیم که در کشور لیبی و سالهای دور استحصال آبهای ژرف صورت گرفته و این مسئله در ایران هم ممکن است کاملاً اشتباه است.
صدقی با یادآوری این نکته که استحصال آبهای ژرف در لیبی از سوی زمینشناسان و متخصصان فرانسوی صورت گرفته گفت: این مسئله از 50 سال گذشته مطرح بوده و این زمینشناسان تحقیقات گستردهای در این کشور داشتهاند.
پدر علم هیدرولوژی ایران تصریح کرد: ما در کشور خودمان حتی از وضعیت سفره های آب های زیرزمینی در 100 تا 200 متری زمین هم اطلاعات درستی نداریم چه برسد به چندین هزار متر در اعماق زمین.
وی ابراز داشت: به عنوان یک صاحبنظر میگویم که چنین مسئلهای قابل پیگیری نیست.
صدقی در ادامه با اشاره به افزایش جمعیت و نیاز موجود به مصرف آب کشور گفت: ذخایر آبی ما تقریباً تمام شده است و ما تولید آب به اندازه مصرف نداریم در این شرایط تنها میتوانیم چشم به آسمان بدوزیم تا این وضعیت بهبود پیدا کند.
پدر علم هیدرولوژی ایران با بیان اینکه با فشارهای متعددی که برای تخلیه آب به سفرههای آب زیرزمینی وارد شده صدمات جبرانناپذیری حادث شده است، اظهار داشت: این سفرهها نشست کرده و درواقع ما دیگر آبخوانی برای ذخیره آب نداریم.
وی تأکید کرد: غلو در فعالیتهای مهندسی و سازهای باعث به وجود آمدن این شرایط آبی در کشور شده است. انتقال آب، سدسازیهای بیرویه و حفر چاهها بلای جان ما شده است.
صدقی با اشاره به اینکه تمامی ذخایر آب موجود در کشور را مصرف کردهایم، گفت: ما نمیتوانیم در زمینه مدیریت آب از کشورهای دیگر الگوبرداری کنیم چرا که شرایط ما شبیه هیچ نقطهای در دنیا نیست.
پدر علم هیدرولوژی ایران افزود: کمک گرفتن از مشاوران و یا الگوبرداری از دیگر کشورها کار بیهودهای است. این رویه برای احیای دریاچه ارومیه هم اتخاذ شده که بیشتر شبیه به جهالت است.
وی تأکید کرد: تلفات آب در کشور ما قابل مدیریت نیست و ما نمیتوانیم با شرایط اقلیمی خود راندمان کشاورزی را بالا ببریم.
به گفته صدقی بحث افزایش راندمان کشاورزی از 50 سال گذشته مطرح بوده و هیچ گاه به نتیجه نرسیده است.
منبع: https://goo.gl/UioyXy
انتقال آب، رمز گرمای بی سابقه
به اعتقاد ما ثبت دماهای بیسابقه در اهواز ریشه در انتقال آب میان حوضهای دارد. به زبان بسیار ساده، اگر آب سرزمینی کم شود، ظرفیّت آن سرزمین برای جذب گرما کم میشود و در ازای دریافت حرارت برابر دمای آن بیشتر افزایش مییابد.
اشتباه بزرگ در اعلام شاخص آلودگی هوا
اگر میخواهیم با اعلام شاخص آلودگی هوا شرایط را پایش کنیم و برای اعمال محدودیت بر تردد یا کار تصمیم بگیریم، بدیهی است در یک شهر اعلام میانگین شاخصهای آلودگی ایستگاههای مختلف کار درستی نیست. بلکه عدد حداکثر باید اعلام شود. چون نمیشود برای شهر محله به محله تصمیم گرفت!
موضوع دیگر این است که میانگین هرگز شاخص درستی نیست. فرض کنیم در یک شهر فقط دو ایستگاه داریم اگر یکی عدد 180 و دیگری 20 را نشان دهد و ما میانگین را اعلام کنیم عدد 100 به عنوان شاخص اعلام خواهد شد. حالا اگر ایستگاه اول عدد 105 و ایستگاه دوم عدد 95 را نشان دهد و باز هم شاخص نهایی محصول محاسبهی میانگین باشد باز هم عدد 100 به عنوان شاخص اعلام میشود. این مثال بسیار ساده نشان میدهد که اعلام میانگین شاخصهای مختلف به عنوان شاخص اصلی نمیتواند وضعیت نابسامان هوا را به درستی نشان بدهد.
درختان چگونه با هم حرف میزنند؟
منبع: https://www.ted.com/talks/suzanne_simard_how_trees_talk_to_each_other
کارت به کارت
شما 31 حساب مختلف دارید
در بانکهای مختلف
با نرخهای بهرهی مختلف
که هر روز عوض هم میشوند
شما به دنبال سود بیشتر هستید
هر روز
پولهایتان را کارت به کارت میکنید
از این حساب به آن حساب
از آن حساب به این حساب
هر بار مبلغی کارمزد کسر میشود
وقتی هم برای کارت به کارت کردن گرفته میشود
یک سیستم حسابداری
با یک کارمند
برای شما حساب میکند که کدام حسابها چه قدر پول دارند
با این همه تمهید
ثروت شما در حال کاسته شدن است
زیرا کارمزدها و اجرتها از سودها بیشتر شدهاند
این است حکایت انتقال آب میان حوضههای آبریز مختلف در کشور
کارمزد کارت به کارت همان تبخیر و جذب ناخواستهی تحمیل شده است
و اجرت کارمندان همان پولی است که به جای بهینهسازی کشاورزی صرف زیرساختهای انتقال آب میشود
انتقال آب دریای خزر به سمنان
دریای خزر شوری آب معینی دارد که برای ادامهی حیات آبزیان و تعادل در منطقه لازم است. اساساً شوری آب دریاچهها با هم فرق دارد چون به منبعهای بزرگتر متصل نیستند. دریای خزر یک دریاچه است و از آنجا که بزرگترین دریاچهی جهان است دریا نامیده میشود. اگر قرار باشد آب را از یک دریاچه کم کنیم مشکلات زیادی بروز میکند از جمله:
الف. ورودی و خروجی آب دریاچه به هم میخورد و دریاچه پس روی خواهد داشت. این امر حیات سواحل و گردشگری را تحت تأثیر قرار میدهد و دلتاها که محل بسیار مناسبی برای رشد و تعالی طبیعت هستند را از بین میبرد.
ب. اگر آب را برای مقاصدی ببرند که نمک آن مازاد باشد، قرار است چه اتفاقی برای آن نمک بیفتد؟ نمک را اگر خدای نکرده به همان دریاچه برگردانیم و بر شوری آب اثر بگذاریم که با عنایت به محدود بودن دریاچه قطعی است، مؤثرترین اقدام را در جهت نابودی منابع طبیعی و حیات انسانها انجام دادهایم. تغییر شوری دریاچهی خزر (دریای کاسپین) موجب نابودی آبزیان، نابودی صنعت شیلات شمال کشور، از دست رفتن غذا و گسترش بیش از پیش فقر در کشور میشود. از طرف دیگر شوری مازاد، لاجرم در منطقه منتشر خواهد شد و پوشش گیاهی آسیب جدی خواهد دید. باید به این نکتهی مهم نیز اشاره کرد که آبی که شورتر است تبخیر کمتری خواهد داشت و در نهایت میزان بارندگی شمال کشور و درنتیجه رشته کوه البرز و پوشش گیاهی دامنههای شمالی و جنوبی آن نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
اگر از بدبختیهایی که قطعاً در اثر اجرای این طرح برای دریای مازندران اتفاق میافتد بگذریم. باید ببینیم این طرح چه معایب دیگری دارد:
در حالی که در جاهایی که آب هست به علل مختلف کشاورزی در حال اضمحلال و نابودی باشد، انتقال آب به کویر چه کمکی میکند؟ چرا باید آب را به جاهای جدید انتقال دهیم که هم با تغییر الگوی مصرف آب در مناطق کویری ـ که امری بدیهی و قطعی است ـ مصرف آب کل کشور را بالا ببرد (که قطعاً برای کشور ما مضر است) و هم با تبخیر بی حساب و کتاب آب را که با مشقت زیاد در اختیار گرفتهایم بر باد دهیم.
چند سؤال دیگر هم میتوان پرسید:
اگر قرار باشد انتقال آب به کویر کمک کننده باشد، چرا اوّل مشکل سیستان و بلوچستان را حل نمیکنیم؟ چرا برای توسعهی کشاورزی در جایی که روزی انبار غلّهی ایران بوده است از دریای عمان آب نمیآوریم ؟ اگر قراردادهای رژیم ستمشاهی باعث عدم ورود آب هیرمند به استان سیستان و بلوچستان شده است و امروز کل استان در خاک عزای آن نشسته است و علاوه بر تعطیل کشاورزی، مشکل آب آشامیدنی و گرد و خاک مردم شریف این استان را به ستوه آورده است، چرا ما از دریاهای آزاد برای این استان آب تأمین نمیکنیم.
چرا آب را از استانهای پر آب کشور به استانهای دیگر انتقال میدهیم و آن قدر افراط میکنیم که استان مبدأ خود به مشکل بخورد؟
چند سؤالی که در سطور فوق پرسیده شد ناظر به این است که اگر انسان خود را محق میداند این قدر در طبیعت دخالت کند چرا نمیخواهد پروژهها را از کم مشکل ترین به پر مشکلترین اولویت بندی کند؟ این امر مطالبهی زیادی است؟
بهینهسازان، به ارایهی خدمات بهینه سازی مصرف انرژی میپردازد. ممیزی انرژی و طراحی بهینه، ایجاد مجموعههای سبز و معماری پایدار و حل مسایل خرد و کلان انرژی از دیگر خدمات ماست.